خوابیدی بدون لالایی و قصه...

  • ۰
  • ۰

به خودم می‌گم این دفعه قرار نیست به تلخی دفعه پیش باشه. امیدوارم نباشه چون هیچ وقت در خوابم هم نمی‌دیدم انقدر دلم بشکنه به این شکل. دقیقا از جایی که هرگز فکرشو نمی‌کردم. قلبم بدجوری شکسته و هفته پیش برام جهنم بود. نمی‌دونم کی قراره این چرخه‌ی جهنمی تموم بشه. هر بار واقعا برام سخته. این بار به طور ویژه دل‌شکسته هستم چون اصلا فکرشم نمی‌کردم. و هر بار فکر می‌کنم شاید جهانی دیگر...

شاید فردا بیام بنویسم بسته به اینکه در چه حد دل‌شکسته باشم. نمی‌دونم...

  • ۰۳/۰۵/۰۴
  • انارگل

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی