خوابیدی بدون لالایی و قصه...

  • ۰
  • ۰

تو همان لبخندی بر لبانم...تو همان اشکی بر دیدگانم...

حقیقتاً امیدوارم همیشه از اون واقعه به عنوان تنها باری که عاشق شدم یاد نکنم و روزی فقط به عنوان یک حسی که عجیب بود ولی عشق نبود بهش نگاه کنم. که اگر اینطوری نشه باختم.

  • ۹۸/۰۷/۰۱
  • انارگل

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی