دروغه اگر بگم نمیدونم چه دردمه. کم و بیش میدونم و میدونم که تا چند روز دیگه برطرف میشه. فقط این چند روز برام خیلی سخته و ترسناک. میترسم آقا جان، میترسم. و دلم میخواد گریه کنم از حجم استیصالی که دیشب تجربه کردم. صبح که پاشدم دلم میخواست نبودم. دلم میخواست تمام شده بودم. یه حس افسردگی مانند. دلم میخواد بخوابم ولی ترجیح میدم برنامهی خوابم رو بیش از این بهم نریزم. نمیتونم دیگه درس بخونم، حالم خوب نیست. احساس مرگ میکنم. دلم میخواد بخوابم ولی نباید بخوابم. ای کاش رنج آخر داشت...
- ۹۸/۰۸/۱۱