حس میکنم باید خیلی واضح محدوده خودم رو جدا بکنم. فردا صحبت میکنم و میگم که ترجیح میدم تنهایی انجام بدمش. همه چیزشم پای خودم، نمیخوام منت کس دیگهای رو بپذیرم.
حس میکنم باید خیلی واضح محدوده خودم رو جدا بکنم. فردا صحبت میکنم و میگم که ترجیح میدم تنهایی انجام بدمش. همه چیزشم پای خودم، نمیخوام منت کس دیگهای رو بپذیرم.
بیدک الخیر...
خودت کمک کن
تو چی هستی واقعاً خدا. انقدر خوب، انقدر عجیب.
کاش بتونم زودتر به این استیصال پایان بدم. نفسم هی تنگ میشه و حس خوبی ندارم. دلم میخواد گریه کنم ولی گریهم نمییاد. کاش حالم خوبتر بود، کاش زندگی زیباتر بود. کاش میتونستم با اون حرف بزنم. کاش انقدر تنهایی ریشه ندوعونده بود توی همه چیم. یک بیقراری خاصی دارم که نمیدونم باید چطوری برطرف بشه. فردا میرم دانشگاه و شاید حالم بهتر بشه. کاش کوییز فردا و امتحان پس فردا زودتر از سرم بگذره. خدایا من خیلی بدم. خیلی خیلی. و نافرمان! ولی کاش بغلم میکردی. کاش یه امیدی سر راهم میذاشتی. کاش میگفتی تموم میشه...
دروغه اگر بگم نمیدونم چه دردمه. کم و بیش میدونم و میدونم که تا چند روز دیگه برطرف میشه. فقط این چند روز برام خیلی سخته و ترسناک. میترسم آقا جان، میترسم. و دلم میخواد گریه کنم از حجم استیصالی که دیشب تجربه کردم. صبح که پاشدم دلم میخواست نبودم. دلم میخواست تمام شده بودم. یه حس افسردگی مانند. دلم میخواد بخوابم ولی ترجیح میدم برنامهی خوابم رو بیش از این بهم نریزم. نمیتونم دیگه درس بخونم، حالم خوب نیست. احساس مرگ میکنم. دلم میخواد بخوابم ولی نباید بخوابم. ای کاش رنج آخر داشت...
It feels like hell. I don't really know what to do with it. Help me God...
I don't find any plessure in myself even after that. I need that but I'm not in love with anybdodey. An no one is with me tough. I'm aware of this big shortage in my life but there is nothing I can do for it. Yo have no idea how much I'm sorry for this my dear God. But I NEED it. I'm dying from the huge need in myself. Ahhh I need it. I deeply need it.