خوابیدی بدون لالایی و قصه...

۱۴ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آههه یک ردی دادم باید بودی و میدیدی. :))))))))))

کاش زودتر بشه فردا این موقع، من جنبه ندارم. :))) بابا کاش میشد راحت شم جدی. خدایا من به نذر و نیازهام پایبندم تو رو به خودت معجزه کن. :))) من خیلی تلاش کردم واقعاً. گناه دارم انقد ناکام بمونم. هعی. فردا این موقع میام مینویسم. به امید فردا این موقع.

  • انارگل
  • ۰
  • ۰

نمی‌توانی

رفتیییی و گفتیییی با مهربااااانی

نمییییی‌توانی با من بماااااانی

  • انارگل
  • ۰
  • ۰

No way

Sometimes, the only way to get through adverse condition is to admit the fact that you have failed in many aspects and there is no way for compensation. You were not able to handle all the events and prevent all the harmful effects they had on you. You may see yourself in a garden full of flowers, the sun shining on you and your heart full of joy in a far furture in front of you. But life is life and you cannot escape fromit. You should pass it with your best effort by trying as hard as you can...No way other than this...

  • انارگل
  • ۰
  • ۰

تو همان لبخندی بر لبانم...تو همان اشکی بر دیدگانم...

حقیقتاً امیدوارم همیشه از اون واقعه به عنوان تنها باری که عاشق شدم یاد نکنم و روزی فقط به عنوان یک حسی که عجیب بود ولی عشق نبود بهش نگاه کنم. که اگر اینطوری نشه باختم.

  • انارگل