خوابیدی بدون لالایی و قصه...

  • ۰
  • ۰

حسرت ها

حیف بود واقعاً حال امروزم رو ننویسم. اولین شروع دانشگاهیه که مطلقاً ذوقی براش ندارم. نه کسی منتظرمه و نه منتظر کسی هستم. به ذوق هیچکس و هیچ چیز نمی‌رم دانشگاه. اولین اول مهریه که همه‌ی چیزی که پارسال می‌خواستم بدونم مشخصه. ولی خب حقیقت تلخه و نمی‌شه انکارش کرد. داشتم فکر می‌کردم اگر ۴ سال پیش می‌دونستم این روزهام این شکلیه شاید هیچ وقت نمی‌خواستم ادامه بدم. من واقعاً ۴ سال پیش این زندگی رو نمی‌خواستم. ناشکری نمی‌کنم، الآن اونقدر ناراضی نیستم ولی خب تقریباً هیچ چیز اونجوری که فکر می‌کردم پیش نرفت. شاید تنها پوینتش بزرگ شدنم و مستقل شدنم بود که البته باز هنوز خیلی راه داره.

تمام این ۴ سال،‌ آرزویی داشتم که فکر می‌کردم در دانشگاه به آن خواهم رسید. دانشگاه هم دارد تمام می‌شود و من هرگز به آن آرزو نرسیدم. تجربه‌ی عشق...لذت اینکه فکر کنی کسی در دانشگاه منتظرت هست...لذت قرار گذاشتن دم در دانشگاه...لذت چای خوردن با او بین کلاس‌ها...من هیچ کدام را نداشتم و راستش از این بابت دل سوخته ام. نمی‌دانم آیا واقعاً دوران دانشجویی با لذت عشق را تجربه خواهم کرد؟ یا همه‌ی زندگی خلاصه خواهد شد در چیزهایی که سرم را به آن‌ها گرم می‌کنم تا فراموش کنم چه بر من گذشت و چه نگذشت؟ به هر حال این امتحان بزرگی بود که مرا امیدوار ساختی و به آنچه از ته دل می‌خواستم نرساندی. تا لب چشمه بردی و تشنه برگرداندی...بعد از آن شاید دیگر هیچ چیز را از ته دل نخواستم. شاید این هم وعده‌ای شد برای آخرتم. کسی چه می‌داند. دلم غمگین است راستش و از این همه نتوانستن عاصی. راستش شاید باید به همین قیمت به خودم تکیه کردن را یاد می‌گرفتم. الآن دیگر می‌دانم که می‌توانم به خودم اعتماد کنم و مشکلات را حل کنم. اگرچه از حل کردن تعدادی از آن‌ها عاجزم ولی دیگر نهایت توانم را برای همه‌شان به کار می‌گیرم. بیشتر به خودم اجازه‌ی اشتباه کردن می‌دهم و کمتر به خودم سخت می‌گیرم.

دیشب از سردرد نمی‌توانستم بخوابم. دستم را روی سرم فشار دادم و به خودم گفتم:«هیچکس نمی‌دونه فردا چی می‌شه، عزیزم. بگیر بخواب...» انگار دیگر یاد گرفته‌ام چگونه یار خودم هم باشم. چگونه خودم را آرام کنم و جای عشق نداشته‌ام را پر کنم.

  • ۹۸/۰۶/۳۰
  • انارگل

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی